مدتی است که شعار "حکومت کارگری" و همچنین شعار "جمهوری سوسیالیستی" به همراه "انقلاب کارگری" از تبلیغات و نه الزاما از اسناد و قطعنامه های حزب کمونیست کارگری٬ حذف شده است. "حکومت کارگری" جای خود را به "حکومت انسانی"٬ "جمهوری سوسیالیستی" جای خود را به "جمهوری انسانی" و "انقلاب کارگری" جای خود را به "انقلاب" و گاهی هم به "انقلاب انسانی" داده است. اخیرا نیز اطلاعیه کمیته خارج کشور این حزب در رابطه با ١۳ آبان شعار استراتژیک و سند هویتی تاریخ این حزب یعنی "آزادی٬ برابری٬ حکومت کارگری" را به شعار "آزادی٬ برابری٬ جمهوری انسانی" تغییر داده است. گویا "حکومت کارگری"٬ "انقلاب کارگری" "جمهوری سوسیالیستی" به ادبیات و مضامین ممنوعه در این حزب تبدیل شده است.
معنای این تغییر و تحولات چیست؟ چرا این حزب خصلت کارگری انقلاب و حکومت ادعا شده در برنامه این حزب را قلم گرفته است؟ چرا خصلت و جوهر سوسیالیستی سیستم اقتصادی مورد نظر برنامه این حزب از دستورشان خارج شده است؟
در پاسخ باید ابتدائا این نکته را روشن کرد که این تغییر و تحولات در تبلیغات سیاسی "حزب کمونیست کارگری" ناشی از سهل انگاری و یا سهو قلم در تبلیغات و سیاست نیست. محصول یک تلاش آگاهانه و در چهارچوب خط سیاسی و پوپولیستی حاکم بر این جریان است. دارند پوست می اندازند. دارند با گذشته خود تعیین تکلیف میکنند. و کلید این چرخش در کنار گذاشتن شعارها و اهداف استراتژیک و طبقاتی اعلام شده در برنامه این حزب است. ماجرا از این قرار است که این حزب در دور اخیر اعتراضات سرنگونی طلبانه توده های مردم با شعارها و سیاستهای جدیدی ظاهر شد. یک وجه این تحولات سیاسی تغییر شعارهای استراتژیک این حزب به شعارهای گنگ٬ مبهم و تفسیر بردار پوپولیستی است. کانال تلویزیونی این جریان که مهمترین ارگان تبلیغاتی این حزب است به یکباره به جای شعار "انقلاب کارگری" و "حکومت کارگری" با شعار و لوگوی "انقلاب انسانی" و "حکومت انسانی" ظاهر شد. همانطور که همه مسئولین این حزب با پوشش و یونیفورم جدید٬ "کت و شلوار"٬ در مقابل دور بین ظاهر شدند٬ وجه اصلی تبلیغات این حزب هم رنگ و بوی دیگری به خود گرفت .
شعارهای تاکتیکی٬ شعارهای استراتژیک
شاید در پاسخ بگویند که این شعارها ترجمه و بازنویسی تاکتیکی شعارهای استراتژیک این حزب هستند. همان معنا و همان اهداف را در شرایط جدید اعتراضی دنبال میکنند. در پاسخ باید به چند نکته اشاره کرد:
١ - شعارهای تاکتیکی هیچگاه نمیتوانند جایگزین شعارهای استراتژیک یک حزب سیاسی شوند. احزاب سیاسی مجاز و مختارند تا ترجمه تاکتیکی و روز شعارها و مطالبات خود را بیان کنند٬ اما تببین تاکتیکی شعارهای حزبی نمیتواند موجبی برای حذف شعارهای استراتژیک حزبی باشند. حزبی که در تلاش برای حذف و تغییر شعارهای استراتژیک خود نباشد٬ همواره شعارهای تاکتیکی خود را به همراه و به موازات شعارهای استراتژیک خود مطرح و تبلیغ میکند. "کوتاهی" و یا "قصور" در این چهارچوب تنها نشان تغییر و اهمیت ارزش و جایگاه این شعارها و مطالبات در سیاست و خط مشی حاکم بر حزب است.
۲ - شعارها و مطالبات استراتژیک نشاندهنده هویت٬ جوهر خط مشی و فشرده اهداف سیاسی یک حزب سياسى هستند. تنها تبلیغ مستمر و دائمی این اهداف و مطالبات استراتژیک است که میتواند جایگاه واقعی شعارها و مطالبات سیاستی و تاکتیکی روز را روشن و بیان کند. در غیر این صورت تصویر و سیمای سیاسی هر حزبی با شعارهای تاکتیکی و مطالبات روز خود بیان میشود. مضرات و لطمات چنین اغماضهایی بیشمارند .
۳ - شعار "انقلاب انسانی" جایگزین و ترجمه تاکتیکی شعار "انقلاب کارگری" نیست. "حکومت انسانی" بیان دیگر "حکومت کارگری" نیست. "جمهوری انسانی" به روز شده شعار "جمهوری سوسیالیستی" نیست. هیچ کمونیست کارگری و هیچ فعال رادیکال – سوسیالیستی چنین توجیهات سخیفی را نمی پذیرد. اگر حتی چنین هدفی مد نظر باشد٬ یک حزب کمونیستی کارگری که از کمونیسم و گذشته خود شرم ندارد٬ قصد تغییر اهداف و زیر خاک کردن تاریخ خود را ندارد٬ میتواند با تصویب قطعنامه ها و اسناد حزبی این نیت و قصد خود را رسمیت بخشد. بعلاوه صفت انسانی نمیتواند جایگزین خصلت طبقاتی و الگوی اقتصادی مورد نظر در شعارهای مطرح شده باشند. "انسانی" بیان دیگر "کارگری" نیست. جمهوری انسانی بیان دیگر "جمهوری سوسیالیستی" نیست. ویژگی تمام این شعارهای استراتژیک در روشن بودن خصلت طبقاتی و الگوی اقتصادی مورد نظر است. کارگر و سوسیالیسم در اینجا نقش و جایگاه کلیدی و تعیین کننده ای دارند. تفسیر بردار نیستند. مبهم نیستند. بر عکس روشن و متعین اند. اگر جریانی قصد بیان روشن و تاکتیکی دادن به شعارها و مطالبات خود داشته باشد٬ باید به همان شعارها بیان روشن دهد و نه اینکه این شعارها را مبهم و قابل تفسیر و پوپولیستی کند.
۴ - برخلاف ادعاهای کاذب برخی از رهبران این حزب٬ شعار "جمهوری انسانی" بیان روشن و امروزی شعار استراتژیک "حکومت کارگری" نیست. بر عکس در حزب کمونیست کارگری در زمان منصور حکمت این شعار "حکومت کارگری" بود که بمنظور روشن شدن شکل مشخص آلترناتیو حکومتی حزب کمونیست کارگری به شعار "جمهوری سوسیالیستی" ترجمه شد. در آنزمان در پلنوم حزب قراری بدین مضمون تصویب شد که شعار "جمهوری سوسیالیستی" که شکل حکومتی و محتوای اقتصادی الگوی مورد نظر حزب را بیان میکند در کنار و همراه شعار "آزادی٬ برابری٬ حکومت کارگری" از این پس مطرح خواهد شد. حزب در آن زمان اکیدا تاکید داشت که این دو شعار در کنار هم باید بیان شوند تا کوچکترین شبهه ای در اهداف و جوهر مطالبات استراتژیک و همچنین بیان مشخص آن در تبلیغات حزب ایجاد نشود.
۵ - صفت "انسانی" در این تبلیغات نه تنها بیان جوهر و محتوای تحول مورد نظر از جانب این حزب نیست٬ بلکه مانند صفت "خلقی" در تبلیغات پوپولیستها نقش عموم خلقی و از میان برداشتن تاکید از روی خصلت و ویژگی طبقاتی این اهداف استراتژیک است. (رجوع کنید به مقاله آذر ماجدی در این زمینه). در دوران انقلاب ۵۷ شعار "جمهوری خلقی" آلترناتیو حکومتی اکثر جریانات پوپولیست بود. "انسانی" در این تحولات همان نقش "خلقی" را سیستم فکری پوپولیسم چپ ایران ایفا میکند. این جریان هم امروز و با ورود جامعه به یک دوره از تحولات انقلابی چرخشی به سمت همان مواضع کرده است. تغییر و تحولات شعارهای استراتژیک گذشته این حزب در این راستا معنا میدهد.
۶ - شعار "آزادی٬ برابری٬ حکومت کارگری" یک شعار هویتی جنبش کمونیسم کارگری است. تغییر و تقلیل این شعار به شعار "آزادی٬ برابری" و یا شعار "آزادی٬ برابری٬ جمهوری انسانی" یک تلاش راست و پوپولیستی است. در هر دو حالت "حکومت کارگری" که مهمترین بخش تمایز این شعار است٬ حذف شده است. حذف "حکومت کارگری" تصادفی نیست. محصول یک و نتیجه یک سیاست پوپولیستی و راست است.
اساس سوسیالیسم انسان است و ...
بعضا برای توجیه این راست روی به جوهر و خصلت تلاشهای انسانی کمونیسم کارگری و ما متوسل میشوند. میگویند: مگر "اساس سوسیالیسم انسان" نیست؟ و از قرار پاسخ مثبت به این سئوال باید در را برای حذف "حکومت کارگری"٬ "جمهوری سوسیالیستی" و "انقلاب کارگری" باز کند؟ در پاسخ باید گفت :
اساس سوسیالیسم ما انسان است. اساس و فلسفه وجودی ما ایجاد جامعه ای آزاد٬ برابر٬ مرفه و انسانی٬ یک جامعه آزاد کمونیستی است. اما معلوم نیست چرا چنین مساله ای اکنون باید مبنایی برای راست روی و حذف خصلت سوسیالیستی الگوی اقتصادی مورد نظر و یا خصلت طبقاتی انقلاب و حکومت مورد نظر ما قرار بگیرد. مگر ما اخیرا این تبیین خود را از سوسیالیسم مطرح کرده ایم؟ مگر همان زمان که منصور حکمت این تبیین خود را از سوسیالیسم بیان میکرد در همان زمان هم بر شعار "آزادی٬ برابری٬ حکومت کارگری" و نه چیزی کمتر و یا بیشتر تاکید نمیکرد؟ مگر آن زمان که قطعنامه "جمهوری سوسیالیستی در پلنوم حزب کمونیست کارگری تصویب شد٬ مقرر نشد که حتی این شعار در همه جا به همراه شعار "آزادی٬ برابری٬ حکومت کارگری" تبلیغ و ترویج شود؟
اتفاقا اگر کسی واقعا به دنبال ایجاد یک جامعه انسانی بری از استثمار و نابرابری و شکاف طبقاتی و کار مزدی باشد باید با تاکید بر خصلت کارگری انقلاب و حکومت مورد نظر کمونیسم کارگری نشان دهد٬ اثبات کند که دستیابی به چنین جامعه ای تنها در پس تحولی ممکن است که هدفش ایجاد یک حکومت کارگری و استقرار یک جمهوری سوسیالیستی متضمن آزادی و برابری و رفاه همگان است. اما اقدام و تلاش خط پوپولیستی حاکم بر "حزب کمونیست کارگری" در نقطه مقابل این تلاش قرار دارد.
بحث سلبی – اثباتی و ...
بهانه و توجیه دیگر در دفاع از این چرخش به راست با استناد به بحث "سلبی – اثباتی" منصور حکمت صورت میگیرد. بعضا فعالین این پوپولیسم جدید مدعی میشوند که با اتکاء به این مبحث عمیق و راهگشای منصور حکمت به این نتیجه رسیده اند که شعارهای "حکومت کارگری"٬ "انقلاب کارگری" و یا "جمهوری سوسیالیستی" را به شعارهای جدید تغییر دهند! معلوم نیست که چرا خود منصور حکمت چنین استنتاجی از این متد برخورد خود در قبال چگونگی کسب رهبری و هژمونی کارگر و کمونیسم بر جنبش سرنگونی طلبانه توده های مردم نکرد؟ بعلاوه اینجا یک خلط مبحث کودکانه برای توجیه این اقدام صورت میگیرد. واقعیت این است که هم شعارهای ارائه شده کنونی و هم شعارهای استراتژیک کمونیسم کارگری هر دو شعارهای اثباتی هستند. بحث اصولا در حوزه شعارهای استراتژیک یک جریان است. این جریان پوپولیستی نمیتواند راست روی خود را در پرده این مبحث بپوشاند .
اسناد رسمی٬ تبلیغات روزمره
شاید در پاسخ گفته شود که ما تغییری در قطعنامه ها و اسناد رسمی حزب ایجاد نکرده ایم. هنوز شعارهای "آزادی٬ برابری٬ حکومت کارگری" و یا "جمهوری سوسیالیستی" در برخی از نشریات ما و یا اطلاعیه های ما درج میشود. واقعیتی است اما برای پی بردن به حقیقت سیاسی باید واقعیت عملکرد و پراتیک پوپولیستی در نزد این جریان اشاره کرد. واقعیت این است که تعیین و تکلیف خط پوپولیستی حاکم بر این جریان با گذشته و اهداف کمونیستی آن نمیتواند به سادگی به تغییر و تبدیل در قطعنامه ها و یا اسناد رسمی این حزب منجر شود. متاسفانه و یا خوشبختانه کمونیسم کارگری سرمایه عظیمی است که بسادگی نمیتوان با آن وداع کرد و یا از خیر آن گذشت. تاریخ و دست آوردهای حزب کمونیست کارگری دوران منصور حکمت سرمایه سیاسی غیر قابل انکاری است که این جریان برای توجیه خود به آن نیازمند است. رهبری این حزب در عین حال اینکه در ظاهر به سیاستها و قطعنامه های پیشین این حزب اعلام وفاداری اما در پراتیک روزمره سیاسی کمتر تعلق و وابستگی ای به این سیاستها و مصوبات دارد. مصوبات نقش دکور و تزیین "کمونیستی کارگری" برای این جریان دارند. مبنای پراتیک شان نیستند. مبنای تبلیغات و راهنمای عمل سیاسی شان نیستند. فاصله حرف و عمل بیان کاملی برای نشان دادن ویژگی پراتیک پوپولیستی این جریان نیست.
نمونه ها در این زمینه متعددند. بطور مثال موضع حزب کمونیست کارگری دوران منصور حکمت در قبال جنگ جناحهای رژیم اسلامی و جایگاه هر کدام روشن و صریح و غیر قابل تفسیر است. اما موضع خط رهبری جدید این حزب در قبال جریان اصلاح طلبان حکومتی موضعی "مشروط" و "دوگانه" است. اگر بر علیه خامنه ای و احمدی نژاد مقابله کنند٬ آنها را در "کنار مردم" و "همراه مردم" قرار میدهند. و یا اینکه موضع حزب کمونیست کارگری منصور حکمت در قبال تحریم اقتصادی و جنگ دو قطب تروریستی روشن است٬ اما به یکباره ما شاهد "کشف" برکات جنگ و تحریم اقتصادی در مقابله با رژیم اسلامی در نزد این جریان میشویم. موضع حزب کمونیست کارگری دوران منصور حکمت در قبال مساله فلسطین و نقش و جایگاه تاریخی تجاوز و سرکوبگری دولت اسرائیل و هم چنین جنگ دو قطب تروریستی در منطقه روشن است٬ اما ما در زمان جنگ در منطقه شاهد این بودیم که این حزب به یک طرف معادله خم شد. به اعضا خودش میتازد که "اومانیسم شان" بیگدار گل نکند. مثالها متعدند. واقعیت این است که این مجموعه اسناد نه تنها راهنمای عمل سیاسی و تبلیغات این حزب نیستند بلکه این حزب در روندی قرار دارد که خشت از روی خشت تلاشهای کمونیستی آن دوران بر میدارد .
در خاتمه
هیچکدام از بهانه های ارائه شده نمیتواند توجیه گر این راست روی و حذف سیاستهای استراتژیک حزب از تبلیغات روزمره و عمومی این حزب باشد. واقعیت ساده ای بیانگر چنین چرخشى است. "حزب کمونیست کارگری" در حال تغییر و تحول است. رهبری جدید حکک این حزب را در مسیری قرار داده است که انتهای آن قطع تمام بندها و پیوندهای این جریان با سنت و جریان کمونیسم کارگری است. اگر "انقلاب کارگری" جایی در ادبیات و تبلیغات آنها پیدا نمیکند٬ تصادفی نیست. اگر "حکومت کارگری" از تبلیغات این جریان حذف میشود٬ اتفاقی نیست. اگر "جمهوری سوسیالیستی" به یکباره جایش را به "جمهوری انسانی" میدهد٬ نشان دهنده یک چرخش بنیادی در این حزب است. این حزب به راست چرخیده است. به برخوردشان به جریان اصلاح طلب سبز حکومتی نگاه کنید. به رفتار سیاسی شان در قبال جریان ناسیونالیسم پرو غرب نگاه کنید. آیا تصادفی است که به این جریانات نزدیک شده اند٬ خواهان اتحاد "چپ چپ تا راست راست" هستند؟ این جریان اگر در همین مسیر گام نهند بالاخره ناچار به تعیین تکلیف نهایی با کمونیسم کارگری خواهد شد . *